ازدواج


ازدواج مثل بازار رفتن است ، تا پول و احتیاج و اراده نداری به بازار نرو . . .


حکایتی از عشق


دیروز بر دروازه ی معبد ایستادم و از رهگذران درباره ی رموز و آداب عشق پرسیدم

مردی میانسال می گذشت. جسمی بی رمق و چهره ای غمگین داشت

آهی کشید و گفت

عشق میراثی است از اولین انسان که استحکام و توانایی را ضعیف ساخته است

جوانی تنومند و ورزیده می گذشت. با صدایی آهنگین، پاسخ داد

عشق، ثباتی است که به بودن افزوده گردیده تا اکنونم را به نسلهای گذشته و آینده پیوند دهد

زنی با نگاهی دلتنگ می گذشت. آهی کشید و گفت

عشق زهری مرگ آور است که دم جمع زنندگان عبوس است که در جهنم به خود می پیچند

و از آسمان، توام با چرخش، چون ژاله جاری است. فقط به این خاطر که

روح های تشنه را در آغوش بگیرد و سپس آنان

لحظه ای می نوشند، یک سال هوشیارند، و تا ابد می میرند

دخترکی که گونه ای چون گل سرخ داشت، می گذشت، لبخندی زد و گفت

عشق چشمه ای است که روح عروسان را چنان آبیاری می کند تا به روحی عظیم بدل شوند

و آنان را با نیایش تا سرحد ستارگان شب بالا می برد تا قبل از طلوع خورشید

ترانه ای از ستایش و پرستش سر دهند

مردی می گذشت ، لباسی تیره رنگ به تن داشت با محاسنی بلند ابرو در هم کشید و گفت

عشق جهانی است که مانع از دید است

در عنفوان جوانی آغاز می شود و با پایانش پایان می یابد

مردی خوش منظر با چهره ای گشاده عبور می کرد با خوشحالی گفت

عشق دانش علوی است که چشمانمان را باز می کند تا چیزها را

همانطور که خداوند می بیند ببینیم

مرد نابینایی می گذشت که با عصایش به زمین ضربه می زد گریه سر داد و گفت

عشق مهی غلیظ است که روح را از هر جهت احاطه کرده است


                                 از جبران خلیل جبران

آینده

آینده کتابی ست که امروز می نویسی!

چیزی بنویس که در آینده از خواندن آن لذت ببری.

دلقک


مردی نزد روانپزشکی رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.

دکتر گفت به فلان سیرک برو ،آنجا دلقکی هست. اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود.

مرد لبخند تلخی زد و گفت:من همان دلقکم . . .

عشق مترسک


حاصل عشق مترسک به کلاغ،

مرگ یک مزرعه است . . .

مشت


هیچگاه نمی توان با مشت گره کرده،دستی را به گرمی فشرد. . . .

توپ


همیشه مثل یک توپ پر باد باش که هر چی محکم تر به زمین بخوری بیشتر بالاتر بری.

لبخند

http://s1.picofile.com/file/6437869214/happy_womant.jpg


اگر کسی به تو لبخند نمی زند،

علت را در لبان بسته خود جست و جو کن . . .

هدیه


از خدا می خواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد

نه آنچه را که آرزو داری،زیرا گاهی آرزو های تو کوچک است و شایستگی تو بسیار . . .

شادی همسر


هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند .


                                               ( جانسون )

افکار


هر چه اکنون هستیم ، محصول افکاری است که قبلا داشته ایم و حالا داریم


                                      لوئی پاستور

از کسی که به کار بد شما پاسخی نمی‌دهد بترسید؛ او نه شما را می بخشد، نه می‌گذارد خودتان را ببخشید

ستاره


حتما برات پیش امده وقتی داری به آسمون نگاه می کنی یکی ازت بپرسه دوست داری کدوم ستاره ستاره ی تو باشه؟اکثر آدما میگن اون پر نور ترین ستاره،ولی یادت باشه اونی که از همه پر نورتره علاوه بر تو،تو چشم خیلی های دیگه هم هست.                                                                                        

تلاش

بزرگ ترین نقطه ضعف:کوتاه آمدن و

مطمئن ترین راه برای موفقیت:تلاش برای یک بار ((دیگر))

است.

کودک



اگر کودک همان نخستین بار که به زمین می خورد از راه رفتن دست بکشد هرگز به راه نمی افتد.


                           (موئیزهی)

گلیم


چرا می خواهید کارایی و توانایی خود را محدود به این ضرب و المثل کنید که:پایت را از گلیمت دراز تر نکن.شما می توانید پایتان را از گلیمتان دراز تر کنید و نگران هم نباشید.

فرصت

فرصت

 

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیبای کشاورزی بود.نزد کشاورز رفت تا برای ازدواج با دخترش از او اجازه بگیرد.کشاورز بر اندازش کرد و گفت :پسر جان برو در آن قطعه زمین بایست.من سه گاو نر را یک به یک آزاد می کنم.اگر بتوانی دم یکی از این سه گاو را بگیری با دخترم ازدواج می کنی.

مرد جوان در مرتع به انتظار اولین گاو ایستاد.در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود به بیرون دوید.                                                    فکر کرد گاو بعدی گزینه ی بهتری خواهد بود،پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذرد و دوباره در طویله باز شد.باور کردنی نبود،در تمام عمرش گاوی به این بزرگی و ترسناکی ندیده بود.گاو خشمگین پا به زمین کوبید و خور خور می کرد .                                  مرد با خد گفت گاو بعدی هرچه باشد از این بهتر است. به سمت حصارها دوید و اجازه داد که گاو از مرتع خارج شود . برای بار سوم در طویله باز شد. لبخندی بر لبان مرد ظاهر شد.این ضعیف ترین و لاغر ترین گاوی بود که در عمرش دیده بود                      این گاو برای جوان مناسب بود.در حالی که گاو نزدیک میشد او در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع روی گاو پرید،دستش را دراز کرد . . . اما گاو دم نداشت؟

امروز

دیروز مال احمق هاست پس آن را فراموش کنید.بار سنگین فردا همراه با بار دیروز ،اگر روی دوش امروز قرار گیرد،قوی ترین افراد را از پای در می آورد.آینده شما،امروز است.فردایی وجود ندارد.امروز روز رستگاری است.

قلب یک زن


ارزشمندترین ثروتی که مرد در دنیا به دست می آورد قلب یک زن است.


                                   (جوزیا جی هالند)